loading...
اطلاعات و دانلود فیلم
ali esmailpoor بازدید : 149 جمعه 04 مرداد 1392 نظرات (1)

پرونده:The-Hobbit-An-Unexpected-Journey-Promo-Poster.jpg

هابیت یک سفرغیرمنتظره به انگلیسی: The Hobbit: An Unexpected Journey بخش نخست سه‌گانهٔ سینمایی هابیت ساخته شده در سال ۲۰۱۲ است. تهیه کنندگی، نویسندگی و کارگردانی این اثر توسط پیتر جکسون انجام شده است. این فیلم بر اساس کتابی با همین نام اثر جی آر آر تالکین (۱۹۳۷) ساخته شده است. اولین سری از این سه گانه با نام "هابیت: سفری غیر منتظره" در سال ۲۰۱۲ اکران عمومی شد. سفری غیر منتظره فروش خیره کننده ای داشت و توانست از قسمت نخست و دوم ارباب حلقه ها نیز پیشی بگیرد. این فیلم نتوانست نظر منتقدین را جلب کند.ایرادی که به قسمت اول سه گانه هابیت وارد کردند، خسته کننده بودن و نداشتن محتوای داستانی و بد بودن 3 بعدی آن و 48 فریم بودن آن بود. "هابیت: سفری غیر منتظره" توانست در سه رشته در آکادمی اسکار نامزد شود. از جمله: بهترین جلوه های ویژه ، بهترین چهره پردازی و بهترین طراحی صحنه همچنین سه نامزدی در بفتا: بهترین میکس صدا، بهترین چهره پردازی و بهترین جلوه های ویژه .

قسمت های بعدی این سه گانه با نام های: "برهوت اسماگ" و "آنجا و بازگشت دوباره" در سال های 2013 و 2014 اکران خواهند شد.

خلاصهٔ داستان

داستان در سرزمین میانه اتفاق می‌افتد و در مورد هابیتی بیلبو بگینز است که در دهکده شایر زندگی می‌کند. بیلبو زندگی آرامی دارد تا اینکه جادوگری خاکستری به نام گندالف به همراه یک دورف به نام تورین و گروه دوازده نفرهٔ پیروانش پیدایشان می‌شود. آنها بیلبو را به عنوان "دزد" در گروه خود می‌پذیرند و به این ترتیب بیلبو با آنها همراه شده و راهی سفری پر مخاطره با نیت بازپس گیری تاج و تخت تورین از اژدهایی به نام اسماگ می‌شود.

                                                برای دانود فیلم اینجا کلیک کنید

                                                               

                                            برای دانلود زیر نویس فیلم اینجا کلیک کنید

 

ali esmailpoor بازدید : 148 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (1)

رابرت داگلاس توماس پتینسون (زاده 13 می سال 1986)، یک بازیگر، مدل، نوازنده، و تهیه کننده بریتانیایی است. او کار خود را به عنوان بازیگر، با بازی در نقشسدریک دیگوری، در فیلم هری پاتِر و جام آتش آغاز کرد. او بعدها نقش اصلیادوارد کالین را در سری فیلم های اقتباسی ساخته شده از رمان گرگ و میش، نوشته استفانی مِیِر بر عهده گرفت. این فیلم شهرت جهانی را برای او به همراه آورد. این فیلم او را در میان پُر درآمدترین بازیگران سال 2010 هالیوود قرار داد. در همین سال، پتینسون از سوی مجله تایم، در میان 100 فرد برتر تاثیرگذار جهانی سال قرار گرفت. در عین حال، مجله فوربز نیز، او را به عنوان یکی از قدرتمندترین افراد مشهور در جهان قرار داد.  

هری پاتر و جام آتش
هری پاتر و جام آتش


دوران کودکی

پتینسون در شهر لندن کشور انگلستان به دنیا آمد. پدرش ریچارد، در کار واردات اتومبیل از آمریکا بود و مادرش، کِلِر، در یک آژانس مدل کار می کرد. پتینسون دو خواهر بزرگتر از خود دارد، یکی لیزی پتینسون که خواننده است و دیگری ویکتوریا پتینسون. او در حومه بارنیس شهر لندن بزرگ شد. تا سن 12 سالگی در مدرسه تاویرهاووس درس خواند و پس از آن به مدرسه هارودیان رفت. رابرت پس از مدّتی در تئاتر آماتور در کمپانی تئاتر بارنیس حضور یافت. سپس، نقش کوتاهی را در فیلمبچه ها و عروسک ها بازی کرد. پس از این فیلم، برای فیلم شهر ما از کارگردان سورنتون وایلدر به همکاری دعوت شد تا به ایفای نقش جرج گیبز بپردازد. او همچنین در فیلم های Anything Goes و مکبث، بازی کرده است. پس از آن بود که مورد توجه عوامل فیلم  Tess of the d'Urbervilles قرار گرفت و وارد دنیای حرفه ای سینما و پذیرفتن نقشه های حرفه ای شد. 

رابرت پتینسون
فیلم  تلویزیونی دفتر راهنمای مادر بد- 2007

دنیای مُد 
رابرت پاتینسون در سن 12 سالگی وارد دنیای مُد شد. اما حجم کاری خود در این زمینه را تا چهار سال پس از آن کاهش داد. در دسامبر سال 2008، او حضور کمرنگ خود را در این عرصه به گردن تیپ مردانه اش انداخت. "هنگامی که من وارد دنیای مُد شدم، قدی بلند و چهره ای دخترانه داشتم. به همین دلیل، پیشنهادهای شغلی زیادی نصیبم می شد. در این دوران، قیافه من در نگاه مردان و زنان جذاب به نظر می رسید. پس از مدّتی، من حدس می زنم، خیلی شبیه به یک مرد شدم. و پیشنهادهای شغلی بسیار کاهش یافتند. من دوران کاملا ناموفقی را در عرصه مُد پشت سر گذاشتم". رابرت پاتینسون در رقابت تبلیغاتی برای مجموعه پاییز شرکت (Hackett) در سال 2007 حضور یافت. 

رابرت پتینسون
فیلم Little Ashes در نقش سالوادور دالی

گرگ و میش
گرگ و میش

زندگی شخصی
از زمان ملاقات در سری اول فیلم های گرگ و میش، رابطه عاشقانه ای میان رابرت پتینسون و بازیگر مقابل او در این فیلم، یعنی کریستین استوارت شکل گرفت. برای نزدیک به چهار سال، آنها آشکارا وجود چنین رابطه ای را تایید نکردند. امّا عکس های پاپاراتزی، و شاهدان مختلف، توجه رسانه ها و طرفداران این دو بازیگر محبوب و مشهور را به سمت خود جلب کرد و آنها تبدیل به سوژه داغی برای رسانه های مختلف شدند. استورات، برای اوّلین بار در جولای سال 2012، وجود چنین رابطه ای را تایید نمود. در این هنگام، مجله هفتگی ما، عکس هایی را از ارتباط کریستین استورات با کارگردان متاهل فیلم سفیدبرفی و شکارچی، یعنی رابرت ساندرز، منتشر نمود و از خیانت استورات به پاتینسون خبر داد. این اتفاق سبب شد تا کریستین استورات به طور رسمی و عمومی از رابرت پاتینسون عذرخواهی کند. 

How to Be
How to Be- 2008

 

ماه جدید
ماه جدید
دستمزدها
گرگ و میش- 2008  2.000.000 دلار
ماه جدید- 2009   12.000.000 دلار
آب برای فیل ها- 2011    1.500.000 دلار
گرگ و میش: سپیده دم قسمت1-2011  12.500.000 به علامه 7.5 درصد از سود فیلم
گرگ و میش: سپیده دم قسمت2-2011  12.500.000 به علامه 7.5 درصد از سود فیلم


آب برای فیل ها
آب برای فیل ها

افسانه گرگ و میش: کسوف
افسانه گرگ و میش: کسوف

افسانه گرگ و میش: سپیده دم- قسمت اول
افسانه گرگ و میش: سپیده دم- قسمت اول

افسانه گرگ و میش: سپیده دم- قسمت دوم
افسانه گرگ و میش: سپیده دم- قسمت دوم

نکات کوچک
رابرت پتینسون گیتار و پیانو را به خوبی می نوازد. او یادگیری پیانو را در سن سه سالگی و گیتار را در سن پنج سالگی آموخت.
بازیگر الهام بخش او جک نیکلسون می باشد.
سال  2008 در بین جذاب ترین بازیگران زیر 25 سال رتبه 23 را کسب کرد.
سال 2008 در جشنواده استرازبورگ جایزه بهترین بازیگر مرد را برای بازی در فیلم How to Be  را از  آن خود کرد.
لیزی خواهر 25 ساله اش با گروه موسیقی آئورا کار می کند و خواهر دیگرشویکتوریا 27 ساله در کار تبلیغات است.
بیشترین دستمزدش از اولین کار بازیگری اش یک نقش مکمل در فیلم تلویزونینفرین حلقه در سال 2004 بود که با آن هزینه مدرسه اش در بارنس را پرداخت کرد.
او از بین 3000 نفر دیگر که می خواستند نقش ادوراد کولن را در فیلم گرگ و میش بازی کنند انتخاب شد.
مجله رولینگ استون رابرت پتینسون را جذاب ترین بازیگر مرد سال 2008 نامید.
مجله پیپل سال 2008 او را به عنوان یکی از جذاب ترین مردهای زنده انتخاب کرد.
سارا باری ویلیامز ترانه ای نوشت با عنوان: او می خواهد خانم رابرت پتینسون باشد.
رابرت پتینسون و کریستین استوارت سال 2011 که برای بازی در فیلم های افسانه گرگ  و میش:  سپیده دم 1 و 2 در لوزیانا زندگی می کردند از پناهگاه حیوانات سرپرستی یک سگ را به عهده گرفتند.
او سال 2004 در یک صحنه در Vanity Fair نقش پسر ریس ویتراسپون را بازی کرد و بعد سال 2011 نقش عاشق او را در فیلم آب برای فیل ها بازی کرد.
سال 2011 رابرت پتینسون و کریستین استوارت از سوی مجله فوربس عنوان پنجمین زوج پولدار هالیوود را کسب کردند. 

رابرت پتینسون
Cosmopolis

رابرت پتینسون
RememberMe

رابرت پتینسون
ماموریت: لیست سیاه 
ali esmailpoor بازدید : 122 چهارشنبه 05 تیر 1392 نظرات (0)

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

 کریستین استوارت

نام 
کریستین جیمیس استوارت&

تولد: 9 آوریل سال 1990، لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا
نام های خودمانی کريستين استوارت
کریس
کیستو
کی کی
استو
قد
168 سانتی متر
بیوگرافی کریستین استوارت،
اگرچه معروف ترین نقش خود را به عنوان بلا سوان در افسانه گرگ و میش ایفا نمود، امّا کریستین استوارت سال های زیادی است که به عنوان بازیگر در لس آنجلس، کالیفرنیا فعال می‌باشد. والدین او، جان استوارت و جولی استوارت، هر دو در صنعت فیلم و تلویزیون مشغول به کار هستند. کریستین، سه برادر نیز دارد؛ برادر بزرگتر کامرون استوارت می‌باشد و دو بردارخوانده با نام های دانا و تیلور.

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

خانه ای با نهر سرد- 2003

پس از برگزاری مسابقات استعداد یابی در نمایشی در رابطه با کریسمس، در سن هشت سالگی، او با ایفای نقش های کوچک، پا به عرصه تلویزیون گذاشت. اولیّن نقش قابل توجه او به عنوان بازیگر در سال 2001 رخ داد؛ هنگامی‌که او نقش سام جینینگ را در فیلم The Safety of Objects  (سال 2001) ایفا کرد. مدّت زمان کوتاهی پس از آن، او همراه با جودی فاستر در یک دارم فوق العاده ظاهر شد؛ فیلم درامی‌ با نام اتاق وحشت (2002) و به خاطر ایفای این نقش، نامزد جایزه بهترین هنرمند جوان شد.

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

  به ریلیس خوش آمدید- 2012

کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

  بچه را بگیر- 2004

با تمجید از بازی او در فیلم اتاق وحشت، کریستین به عنوان دختر دنیس کواد و شارون استون، به گروه فیلم خانه ای با نهر سرد (2003) پیوست. هرچند فیلم فروش خوبی در سینماها نداشت، او سبب شد تا کریستین بار دیگر نامزد دریافت جایزه بهترین هنرمند جوان شود. پس از ظاهر شدن در چند فیلم و فیلم نمایشی با عنوان صحبت (2004)، استوارت در نقش خواننده ای نوجوان که در خفاء زندگی می‌کرد ظاهر شد، در فیلمی‌ از شاون پن به نام به سوی طبیعت وحشی (2007). فیلمی‌ که تحسین منتقدان را برانگیخت. او پس از سه بار نامزد جایزه بهترین هنرمند جوان شدن، بالاخره به خاطر بازی در این فیلم، این جایزه را از آن خود نمود. در همین سال، او در فیلم کیک خوران ماری استوارت مَترسون (2007) بازی کرد.
 

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

Adventure land- 2009

 

کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

Fierce People -2005

در سن 18 سالگی، استوارت نقش بازیگر اصلی را در فیلم گرگ و میش (2008/1) را در مقابل رابرت پاتینسون بر عهده گرفت؛ رابرت نقش خون آشام اصلی فیلم، ادوارد کالین را بازی می‌کرد. این مجموعه فیلم ها که بر اساس اقتباسی از کتاب هایی با همین نام اثر استفان مِیِر، ساخته می‌شوند. این کتاب طرفداران بسیاری دارد و دیدن عشق یک خون آشام بسیاری از این طرفداران را به وجد می‌آورد. استوارت به خاطر بازی در نقش بلا در سری اول این فیلم، جایزه بهترین بازیگر زن را در جایزه فیلم MTV از آن خود کرد. فیلم دوم با عنوان ماه جدید (2009) و فیلم سوم با عنوان افسانه گرگ و میش: کسوف (2010) اکران شد. فیلم برداری سری جدید این فیلم از اواخر سال 2010 آغاز شده است.
استوارت که با مجموعه فیلم های گرگ و میش به یک ستاره تمام عیار تبدیل شد است، تلاش نموده تا خود را از زرق و برق ها دور نگاه دارد. او همچنین در تعدادی از پروژه های مستقل حضور یافت، مانند Adventureland  سال 2009 پیش از بازی در مجموعه فیلم های گرگ و میش و به ریلیس خوش آمدید (2010). او همچنین سال 2010 در نقش یه ستاره راک به نام جوان جت با عنوان Runaways  در کنار داکوتا فنینگ بازی کرد. هرچند در این فیلم منتقدان به تحسین بازی داکوتا پرداختند و آن را ستودند، استوارت نیز به خاطر بازی خوب خود و اجراهای موزیکالش در این فیلم، مورد تمجید قرار گرفت.
یکی از پروژه های بزرگ بعدی استوارت، فیلمی‌ است که به زودی اکران خواهد شد و اقتباسی از رمانی کلاسیک، اثر جک کرواک با نام بر روی جاده (2012) می‌باشد. در این فیلم، استوارت نقش ماریلو را بازی می‌کند. فیلم برداری در تابستان سال 2010 آغاز شده است.
استوارت هم اکنون در لس آنجلس، کالیفرنیا بازی می‌کند.

کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

 گرگ و میش


 
کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

 افسانه گرگ و میش: کسوف



 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

 ماه نو

 

کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

افسانه گرگ و میش: سپیده دم قسمت 1

 

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

افسانه گرگ و میش: سپیده دم قسمت 2

نشان تجاری
معمولا نقش شخصیت هایی را بازی می‌کند که عمیقا ناراحت می‌باشند یا آسیبی عاطفی را تجربه کرده اند.   

موضوعات کم اهمیت
* برادری بزرگ تر با نام کامرون استوارت دارد و دو برادرخوانده با نام های دانا و تیلور. خانه والدین او که در آنجا بزرگ شده است، در منطقه وودلند هیلز لس آنجلس قرار دارد. کریستین خود صاحب خانه هایی در مناطق مالیبو و لوس فیلیز می‌باشد، که هنگامی‌که در محل فیلم برداری نباشد، در آن خانه ها اوقات خود را می‌گذراند.
* پدر او جان استوارت، تهیه کننده تلویزیون است که در شبکه تلویزیونی فاکس کار می‌کند و تهیه کنندگی "روی خط با رایان سیکریست" (2004)، را بر عهده دارد. از سال 2010، او در شبکه تلویزیونی TBS و با جرج لوپِز، در برنامه "شبی با لوپِز" (2009) کار می‌کند. پدر کریستین، به دلیل شغلی که دارد، معمولا در اجراهای کاری او حضور دارد.
* کریستین برای فیلم گرگ و میش (2008/1) مجبور به استفاده از لنزهای قهوه ای شد، زیرا رنگ چشم طبیعی او سبز می‌باشد. امّا رنگ چشم های بلا در فیلم باید قهوه ای می‌بود. او در تمام پنج قسمت سری فیلم های گرگ و میش، باید از لنز استفاده نماید.
* او سه سگ دارد: اوز، ترکیبی از سگ گله اسکاتلندی، جک و لیلی که گرگ هایی ترکیبی می‌باشند. همچنین یک گربه با نام مکس/جِلا دارد.
* زندگی خصوصی او خیلی آشکار نمی‌باشد. در سال 2010، بسیاری از رسانه ها شروع به انتشار اخباری کردند که نشان می‌داد او رابطه صمیمانه ای با ستاره خون آشام گرگ و میش (2008/1)، رابرت پاتینسون دارد. موضوعی که بیشتر به واقعیت نزدیک بود تا شایعه.
* مجله فوربس، آنها را یکی از 5 زوج مشهور در سال 2011 معرفی کرد: کریستین استوارت و رابرت پاتینسون.
* هنگام فیلم برداری از یک صحنه تصادف در فیلم سفید برفی و شکارچی (2012)، رباط دست راست کریستین کشیده شد و تولید فیلم به طور موقت متوقف شد. در ادامه فیلم برداری، پای او نیز صدمه دید.
*استوارت در سن 8 سالگی، توسط تیم استعدادیابی و هنگامی‌که در یک اجرای مدرسه ای می‌خواند، کشف شد. هرچند استوارت به یک بازیگر تبدیل شد و نه یک خواننده، او در دو فیلم نیز خوانندگی کرده است: به سوی طبیعت وحشی (2007) و The Runaways (2010).
* بیشترین شیرین کاری های خود را در نقش سفید برفی و در فیلم سفید برفی و شکارچی (2012) انجام داده است.  

درآمد
گرگ و میش (2008/1) : 2 میلیون دلار
افسانه گرگ و میش: شکستن سپیده دم (قسمت اول):  12 میلیون و 500 هزار دلار + 5/7% از درآمد ناخالص
افسانه گرگ و میش: شکستن سپیده دم (قسمت دوم): 12 میلیون و 500 هزار دلار + 5/7% از درآمد ناخالص

 

کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

سرزمین زنان

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

Zathura 2005

زندگی شخصی کريستين استوارت
استوارت هم اکنون در وودلند هیلز در لس آنجلس زندگی می‌کند. او از آرزوی خود برای زندگی و کار در استرالیا سخن گفته است، "من دوست دارم در دانشگاه سیدنی تحصیل کنم. خانواده مادری من استرالیایی هستند". جدا از بازیگری، او علاقه مند است تا وارد دانشگاه شود. "من دوست دارم وارد دانشگاه شده و رشته ادبیات بخوانم، دوست دارم نویسنده شوم. منظور من این است، من کاری را که انجام می‌دهم دوست دارم، امّا این همه آن چیزی نیست که من می‌خواهم انجام دهم- دوست ندارم دروغگویی حرفه ای برای باقی زندگی خود باشم". در سال 2008، استوارت در مصاحبه ای با وانیتی فِیرز، تایید کرد که با مایکل آنگارانو، زوج او در فیلم صحبت، ارتباط داشته است.

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

  The Messengers

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

سفید برفی و شکارچی

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

The Runaways

از زمان ملاقات رابرت پاتینسون در فیلم گرگ و میش، استوارت رابطه عاشقانه ای را با این بازیگر محبوب برقرار کرده است. هرچند، این دو ستاره، هرگز داشتن چنین رابطه ای را به طور آشکار تایید نکرده اند، امّا عکاس های پاپارازینی و شاهدان عینی، سبب شده اند تا گمانه زنی ها افزایش یافته و توجهات رسانه و مردم به این شایعه یا واقعیت جلب شود. این رابطه به سوژه داغی برای رسانه ها تبدیل شده است. در مصاحبه ای با GQ، هنگامی‌که از استوارت سوال شد که چرا علیرغم شواهد بسیار و پُر واضح از وجود چنین رابطه ای دوست ندارد در رابطه با آن صحبت کند؛ در حالیکه که صفحات وب بسیاری در رابطه با آن وجود دارد، او این طور پاسخ داد: "بله، من نیز این موضوع را می‌دانم ... در رابطه با زندگی من داستان های زیادی در اینترنت وجود دارد. منظور من این است که بسیار شبیه به این جمله است: مردم بشتابید، این حقیقتی آشکار و واضح است!" هنگامی‌که از او سوال شد که چرا دوست ندارد درباره زندگی شخصی خود صحبت کند، استوارت این گونه پاسخ داد: "من خودخواه هستم. من چنین فردی هستم. امّا این من هستم! و من دوست دارم موضوعات مرتبط با خود را ایت گونه تحت کنترل قرار داده و هدایت نمایم. این بازی خنده داری است و شیب های لغزنده ای نیز دارد. همواره به خود می‌گویم که من هرگز نمی‌خواهم چیزی را از دست بدهم، زیرا بدین طریق هیچ منفعتی نخواهم برد. من تضمین می‌کنم زمانی که ازدواج کردم و بچه دار شدم، مردم از آن آگاه شوند. قصد ندارم اسم فرزند خود را برای سال ها پنهان نمایم". 

 کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

What Just Happened- 2008



کریستین استوارت,بیوگرافی کریستین استوارت,عکس کریستین استوارت

 The Yellow Handkerchief-2010

فیلم شناسی 
1999- سال سیزدهم
2000- The Flintstones in Viva Rock Vegas
2001- The Safety of Objects
2002- اتاق وحشت
2003- خانه ای با نهر سرد
2004- صحبت
2004- بچه را بگیر
2004- Undertow
2005- Fierce People
2005- Zathura
2007- The Messengers
2007- در سرزمین زنان
2007- The Cake Eaters
2007- به سوی طبیعی وحشی
2007- Cutlass
2008- Jumper
2008- What Just Happened
2008- گرگ و میش
2009- Adventureland
2009- افسانه گرگ و میش: ماه نو
2010- The Yellow Handkerchief
2010- The Runaways
2010- افسانه گرگ و میش: خسوف
2010- به ریلیس خوش آمدید
2011- افسانه گرگ و میش: سپیده دم قسمت 1
2012- سفیدبرفی و شکارچی
2012- بر روی جاده
2012- افسانه گرگ و میش: سپیده دم قسمت 2
2013- Cali

ali esmailpoor بازدید : 191 دوشنبه 03 تیر 1392 نظرات (0)

دانلود فیلم The Great Gatsby 2013   www.ariamovie.in

 

كارگردان: باز لورمان

نویسنده: باز لورمان (براساس رمانی از اسکات فیتز جرالد)

بازیگران: لئوناردو دی کاپریو. کری مولیگان. جوئل ادگرتون. توبی مگوایر

رنگ: رنگی

ژانر: : عشقی :: درام :

 

خلاصه داستان: نیک کاراوی (توبی مگوایر) که در جزیره لانگ زندگی می‌کند، مجذوب گذشته مرموز و سبک زندگی اسراف کارانهٔ همسایه خود جی گتسبی (دی کاپریو) می‌شود. او به سمت گتسبی کشیده می‌شود تا شاهدی بر تراژدی زندگی او باشد:

نیک  از اهالی غرب میانه آمریکاست که برای ادامه زندگی به ساحل شرقی آمریکا آمده است. نیک در همسایگی فردی به نام جی گتسبی زندگی جدید خود را در غرب آغاز می کند. گتسبی بسیار ثروتمند است و بخاطر مهمانی‌های باشکوهی که در خانه اربابی‌اش واقع در لانگ آیلند , وست اگ , که در آن روزها کمی از مد افتاده تر نسبت به ایست اگ است. برگزار می‌کند شهره خاص وعام است. در مورد ثروت هنگفت او و اینکه این ثروت چگونه بدست آمده است شایعات زیادی بر سر زبان‌ها است. هیچکس چیزی از گذشته وی نمی‌داند.

نیک کراوی علاوه بر گتسبی، تام باچانن  و همسر او دیزی (که از بستگان خود نیک است) را نیز ملاقات می‌کند. تام که در دوران دانشجویی ورزشکار برجسته‌ای بوده است نیز مرد ثروتمندی است.

نیک کراوی در ابتدا ریخت و پاش‌های بی معنی جشن‌های گتسبی، که هر شنبه صدها میهمان در آنها شرکت می‌کنند، را بدیده تحقیر می‌نگرد. اما کم‌کم خود نیز بطور مرتب در این مهمانی‌ها حضور می‌یابد. او از گتسبی می شنود که دلیل اصلی برگزاری این جشن‌های هفتگی آنست که شاید دیزی (که گتسبی از دیرباز عاشق و دلباخته او بوده است) بالاخره یک روز بطور اتفاقی در یکی از آنها شرکت كند....

 

 

حاشيه هاي فيلم: امسال در تعیطلات کریسمس که در حقیقت فیلمهای مهم و اسکاری در این زمان به نمایش عمومی در می‌‌آیند، تراکم عناوین مهم زیاد است: از جانگوی رها شده ی تارانتینو گرفته تا بینوایان ساخته تام هوپر و هابیت‌ها ساخته پیتر جکسن. ابتدا قرار بود زمان نمایش این فیلم در تعطیلات کریسمس باشد اما کمپانی تهیه کننده تابستان سال آینده را ترجیح داد.

 

 

ویژه: باز لورمان استرالیایی اقتباس جدیدی از کتاب مشهور و کلاسیک «گتسبی بزرگ» نوشته اف. اسکات فیتزجرالد ارائه کرده است . در سال ۱۹۷۴ برگرفته از این نوول کلاسیک جک کلایتون فیلمی با همین عنوان ساخت که در آن میا فارو، رابرت ردفورد، بروس درن و.... حضور داشتند. فيلمنامه اين نسخه را فرانسيس فور كوپولا نوشت.

 

اف. اسکات فیتزجرالد (1940- 1896) از نویسنده‌های بزرگ قرن بیستم در آمریکاست. «گتسبی بزرگ» او اولین بار سال ۱۹۲۵ منتشر شد و ماجراهای آن در نیویورک و لانگ آیلند و در دورانی روی می‌دهد که فیتزجرالد آن را عصر جاز می‌نامید.

 

باز لورمان براساس رمان کلاسیک و مشهور اف. اسکات فیتزجرالد فیلمنامه را نوشته است. فیتزجرالد نخستین بار این کتاب ر ا در سال ۱۹۲۵ منتشر کرد که در چاپ نخست توفیق چندانی نیافت. 

 

در این فیلم لئوناردو دی کاپریو نقش گتسبی را ایفا می کند .علاوه بر ستاره اصلي فيلم لئوناردو دی کاپریو، بازیگران مشهور دیگری چون کری مولیگان (دیزی باچانان)، توبی مگوایر (نیک کراوی)، جوئل ادگرتون (تام باچانان)، جیسون کلارک، آمیتاب باچان، ایسلا فیشر و.. در این فیلم نقش آفرینی می‌کنند.

 

باز لورمن 46 ساله که در استرالیا به دنیا آمد، سال 2001 فیلم تحسین‌شده «مولن روژ» را بازی نیکول کیدمن ساخت که در هشت رشته نامزد اسکار شد و در دو بخش بهترین طراحی هنری و بهترین طراحی لباس جایزه برد.

 

برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید

ali esmailpoor بازدید : 136 پنجشنبه 02 خرداد 1392 نظرات (0)

دنی بویل به انگلیسی Danny Boyleزاده ۲۰ اکتبر ۱۹۵۶ کارگردان انگلیسی برنده جایزه اسکار و گلدن گلوب و تهیه‌کننده سینما است. از معروف‌ترین آثار او می‌توان از ترینسپاتینگ، ۲۸ روز بعد، آفتاب و میلیونر زاغه‌نشین نام برد. او طراح مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۱۲ لندن است که در تاریخ ۲۷ ژوئیه ۲۰۱۲ برگزار شد.

 

 

دنی بویل در رادکلیف لانکاشیر در یک خانواده ایرلندی کاتولیک به دنیا آمد. او پس از چندین سال فعالیت در تئاتر و تلویزیون، نخستین فیلم‌اش با نام گودال کم‌عمق را در سال ۱۹۹۴ کارگردانی کرد. اما دومین ساخته بویل، ترِینسپاتینگ در سال ۱۹۹۶، نام او را به‌طور گسترده‌تری مطرح کرد. بویل موفق‌ترین فیلم‌اش را در سال ۲۰۰۸ کارگردانی کرد. میلیونر زاغه‌نشین مورد استقبال صاحب‌نظران قرار گرفت و موفق به دریافت چهار جایزه اصلی ۶۶امین دوره گلدن گلوب و دریافت هشت جایزه اسکار در هشتادویکمین مراسم آکادمی آوارد از جمله جایزه بهترین کارگردان شد. دنی بویل به خاطر کارگردانی میلیونر زاغه نشین از سوی نشریه سینمایی «اسکرین دیلی» به‌عنوان بهترین کارگردان سال ۲۰۰۸ میلادی برگزیده شد.

 

فیلم‌شناسی 

 

گودال کم‌عمق (۱۹۹۴)

قطار بازی (۱۹۹۶)

یک زندگی کمتر معمولی (۱۹۹۷)

ساحل (۲۰۰۰)

۲۸ روز بعد (۲۰۰۲)

میلیون‌ها (۲۰۰۴)

آفتاب (۲۰۰۷)

میلیونر زاغه‌نشین (۲۰۰۸)

۱۲۷ ساعت (۲۰۱۰)

جایزه‌ها 

 

جایزه اسکار (۲۰۰۸): بهترین کارگردان برای فیلم میلیونر زاغه‌نشین.[۳]

جایزه گلدن گلوب (۲۰۰۹): بهترین کارگردان فیلم درام[۱]

ali esmailpoor بازدید : 148 دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

کیانوریوز، هنرپیشه‌ پولداری‌ که‌ در هتل‌ زندگی‌ می‌کند

فیلمهایی‌ چون‌ (سرعت‌) و (ماتریکس‌) را کمتر کسی‌ است‌ که‌ ندیده‌ باشد. با این‌ فیلمها بود که‌ (کیانوریوز) به‌ اوج‌ شهرت‌ رسید. او یکی‌ از برترین‌ هنرپیشه‌های‌ هالیوود شناخته‌ شده‌ است‌.

(کیانوریوز) علاوه‌ بر هنر پیشگی‌، یک‌ موسیقی‌دان‌ معروف‌ نیز به‌ حساب‌ می‌آید. او برای‌ چندین‌ فیلم‌ هالیوودی‌ آهنگ‌ ساخته‌ است‌. ریوز مهارت‌ زیادی‌ در ارائه‌ نقشهای‌ مختلف‌ دارد... برای‌ مثال‌ هم‌ می‌تواند در اجرای‌ فیلم‌های‌ کمدی‌ به‌ خوبی‌ بدرخشد و هم‌ از پس‌ فیلمهای‌ اکشن‌ و جدی‌ بر آید.

 

این‌ هنرپیشه‌ چند ملیتی‌ به‌ داشتن‌ خانه‌ و کاشانه‌ اهمیتی‌ نمی‌دهد و جزء معدود هنرپیشه‌هایی‌ است‌ که‌ توجهی‌ به‌ مادیات‌ دنیا نمی‌کند! و از تشریفات‌ دوری‌ می‌کند. آنچه‌ در ادامه‌ خواهید خواند، اشاره‌ای‌ به‌ زندگی‌ او خواهد داشت‌.

 

 

متولد بیروت

شاید برایتان‌ جالب‌ باشد که‌ وی‌ در (لبنان‌) به‌ دنیا آمده‌ است‌! کیانو ریوز در دوم‌ سپتامبر 1964 در بیروت‌ لبنان‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ (ساموئل‌ نولین‌ریوز) محقق‌ زمین‌شناسی‌ بود. هر چند سال‌ یکبار به‌ کشوری‌ سفر می‌کرد، لذا این‌ خانواده‌ هنگام‌ تولد کیانو ریوز، در لبنان‌ سکونت‌ داشتند. مادر کیانو، (پاتریشیا لینلور) کانادایی‌ و طراح‌ لباس‌ و مو بود. پاتریشیا در لبنان‌ زندگی‌ می‌کرد و یک‌ شب‌ در مهمانی‌ ساموئل‌ را دید و این‌ دیدار منجر به‌ ازدواج‌ شد.

پدر بزرگ‌ کیانو اهل‌ (هاوایی‌) و مادر بزرگش‌ (ایرلندی‌) بود. وقتی‌ فراتر از آن‌ را بنگریم‌ در تاریخچه‌ زندگی‌ اجداد کیانو مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ اجداد وی‌ چینی‌ بوده‌اند، که‌ به‌ آمریکا مهاجرت‌ کردند. نام‌ خانوادگی‌ آنها نیز توسط عموی‌ کیانو تعیین‌ شده‌ و ریشه‌ در فرهنگ‌ هاوایی‌ دارد.

کیانو طعم‌ بودن‌ در کنار والدینش‌ را به‌ خوبی‌ نچشید، زیرا دو سال‌ بعد از تولد کیانو، والدینش‌ از هم‌ جدا شدند و کیانو تحت‌ سرپرستی‌ مادر قرار گرفت‌. آنها در سال‌ 1969 لبنان‌ را به‌ قصد (نیویورک‌) ترک‌ کردند. در آن‌ زمان‌ کیانو 5 ساله‌ بود.

مادرش‌ همان‌ سال‌ با مردی‌ به‌ نام‌ (پائول‌ آرون‌)، یکی‌ از کارگردانان‌ هالیوود ازدواج‌ کرد. اما این‌ ازدواج‌ هم‌ نیز پایدار نبودو آنها درسال‌ 1971 از یکدیگر جدا شدند. مادر تصمیم‌ گرفت‌ به‌ سوی‌ زادگاه‌ خود (تورنتو) در کانادا نقل‌ مکان‌ کند. به‌ این‌ ترتیب‌ کیانو دوران‌ کودکی‌اش‌ را در تورنتو گذراند.

مادر کیانو در آنجا با (روبرت‌ میلر) آشنا شد و درسال‌ 1976 با وی‌ ازدواج‌ کرد. حاصل‌ این‌ ازدواج‌ دختری‌ به‌ نام‌ (کارینا میلر) بود. اما این‌ ازدواج‌ هم‌ عاقبت‌ خوشی‌ نداشت‌ و درسال‌ 1980 مادر کیانو از همسرش‌ طلاق‌ گرفت‌ و سپس‌ ازدواجی‌ دیگر در هاوایی‌ ثبت‌ شد... کیانو از این‌ همه‌ آشوب‌ و از هم‌ گسستگی‌ خسته‌ شده‌ بود. لذا برای‌ اینکه‌ از محیط خانه‌ دور باشد دریک‌ رستوران‌ خود را مشغول‌ به‌ کار کرد. او در آنجا اسپاگتی‌ می‌پخت‌ .همچنین‌ رو به‌ ورزش‌ اسکی‌ روی‌ یخ‌ آورد. و در تیم‌ مدرسه‌اش‌ مقام‌ اول‌ را کسب‌ کرد.

 

ناموفق‌ در تحصیل

او درتحصیل‌ موفق‌ نبود و در هر سال‌ رشته‌ تحصیلی‌ دبیرستانش‌ را تغییر می‌داد. او در طی‌ پنج‌ سال‌، چهار بار مدرسه‌اش‌ را عوض‌ کرد. یکبار رو به‌ رشته‌ ادبیات‌ آورد. سپس‌ در رشته‌ تحقیق‌ درادیان‌ مشغول‌ به‌ تحصیل‌ شد، اما این‌ درس‌ نیز او را راضی‌ نمی‌کرد. در نهایت‌ در مدرسه‌ هنرهای‌ زیبای‌ نمایشی‌ مدرسه‌ کاتولیک‌ها ثبت‌ نام‌ کرد. حتی‌ نتوانست‌ در این‌ رشته‌ هم‌ موفق‌ شود. در واقع‌ او هرگز دیپلم‌ دبیرستانی‌ نگرفت‌ و سرانجام‌ از مدرسه‌ اخراج‌ شد. کیانو بعدها دلیل‌ این‌ سرگردانی‌ و اختلال‌ را از هم‌ پاشیدگی‌ خانواده‌ و کمبود محبت‌ ذکر کرد.

 

ورود به‌ دنیای‌ هنر کیانوریوز در تورنتو پس‌ از اینکه‌ از مدرسه‌ اخراج‌ شد، درکمپانی‌های‌ فیلمسازی‌ تبلیغاتی‌ مشغول‌ به‌ کار شد. او برای‌ (کوکاکولا) فیلمهای‌ کوتاه‌ تبلیغی‌ ارائه‌ می‌داد. البته‌ او از هنرش‌ در ورزش‌ اسکی‌ روی‌ یخ‌ در این‌ گونه‌ فیلمها استفاده‌ می‌کرد. کیانو به‌ این‌ ورزش‌ بسیار مسلط بود. بعد از اینکه‌ درچندین‌ فیلم‌ تبلیغاتی‌ شرکت‌ کرد، تصمیم‌ گرفت‌ قدمهای‌ بلندتری‌ بردارد. او در سال‌ 1980 با  اتومبیل‌ ولوی‌ قدیمی‌ که‌ قسطی‌ خریداری‌ کرده‌ بودراهی‌ لس‌آنجلس‌ شد. نزد ناپدری‌اش‌ (پائول‌ آرون‌) کارگردان‌ رفت‌ و توانست‌ درکمپانی‌ فیلمسازی‌ او کاری‌ دست‌ و پا کند.

 

او در سال‌ 1986 در فیلم‌ (لبه‌ رودخانه‌) نقش‌ کوتاهی‌ را ایفا کرد و استعداد و هنر بازیگری‌ خود را به‌ همه‌ نشان‌ داد. سپس‌ در فیلم‌ گزارش‌ دائمی‌ که‌ موضوعش‌ خودکشی‌ جوانان‌ بود ایفای‌ نقش کردو درسال‌ 1989 موفق‌ به‌ ورود به‌ فیلمهای‌ کمدی‌ شد. بازی‌ در (ماجراهای‌ بیل‌ و تد) از موفقیتهای‌ او در آن‌ دوران‌ به‌ حساب‌ می‌آید. حالا دیگر او توانسته‌ بود خود را به‌ کارگردانان‌ هالیوودی بقبولاند.

 

درسال‌ 1990 درفیلم‌های‌ پرخرجی‌ چون‌ (پونین‌ بریک‌) و (زندگی‌ خصوصی‌ من‌) بازی‌ کرد. البته‌ از سوی‌ منتقدین‌ مورد انتقاد قرار گرفت‌. کیانو هدفی‌ استوار داشت‌ و از انتقادات‌ نمی‌هراسید، بلکه‌ در جهت‌ رفع‌ ایرادهای‌ کار خود و تقویت‌ قدرت‌ هنرپیشگی‌ برآمد... همین‌ اراده‌ او را بازیگر فیلم‌ (سرعت‌) در سال‌ 1994 کرد، فیلمی‌ که‌ برای‌ او مشهوریت‌ به‌ ارمغان‌ آورد. او برای‌ اولین‌ بار درفیلم‌ اکشن‌ قدم‌ می‌گذاشت‌ اما به‌ خوبی‌ درخشید. او در کنار (ساندرا بولاک‌) در فیلم‌ سرعت‌ ایفای‌ نقش‌ کرد.

 

بازی‌ در فیلم‌ (دفاع‌ از شیطان‌) در سال‌ 1997 نیز برای‌ وی‌ دستمزدی‌ حدود 8 میلیون‌ دلار درپی‌ داشت‌. او با بازی‌ در فیلم‌ معروف‌ (ماتریکس‌) در سال‌ 1999 غوغایی‌ بر پا کرد و ده‌ میلیون‌ دلار دستمزد گرفت‌...البته‌ در سال‌ 2003 (انقلاب‌ ماتریکس‌) را هم‌ بازی‌ کرد و حدود 16 میلیون‌ دلار دستمزد گرفت‌. کیانو از اینکه‌ در چنین‌ فیلم‌های‌ اکشن‌ و هیجانی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کرد، لذت‌ می‌برد... (کیانو) درهمان‌ سال‌ با پدرش‌ ملاقاتی‌ داشت‌، پدر او به‌ جرم‌ حمل‌ هروئین‌ در چمدانش‌ در فرودگاه‌ (هیلو) دستگیر شده‌ بود و ده‌ سال‌ به‌ زندان‌ افتاد. کیانو پدرش‌ را به‌ خاطر رفتارهای‌ غیر قانونی‌ و بی‌توجهی‌ به‌ زندگی‌اش‌ دوست‌ نداشت‌ و همیشه‌ از وی‌ دوری‌ می‌کرد و به‌ مادرش‌ نیز علاقه‌ چندانی‌ نشان‌ نمی‌داد. زیرا مادر هر چند سال‌ یکبار ازدواج‌ تازه‌ای‌ می‌کرد و به‌ فکر کیانو و وضعیت‌ زندگی‌ او نبود.

در 31 ژانویه‌ 2005 اثرپای‌ کیانو در پیاده‌ روی‌ مشاهیر هالیوود حک‌ شد ولقب‌ ستاره‌ گرفت‌. ستاره‌ وی‌ در قسمتی‌ از پیاده‌ رو نصب‌ شد، که‌ قسمتی‌ از فیلم‌ سرعت‌ در آنجا فیلمبرداری‌ شده‌ بود.

 

ازدواج‌ کیانو

در دسامبر سال‌ 1999 (ریوز) با دختری‌ به‌ نام‌ (جنیفر سیم‌) که‌ هنر پیشه‌ هالیوود بود ازدواج‌ کرد و صاحب‌ دختری‌ به‌ نام‌ (ایو آرچر) شدند.

آنها که‌ ازدواجشان‌ تنها در یک‌ کلیسا و خیلی‌ خصوصی‌ برگزار شد به‌ این‌ تصمیم‌ شدند تا یک‌ ازدواج‌ با مهمان‌های‌ زیاد برگزار کنند، اما در آوریل‌ 2001 جنیفر در یک‌ سانحه‌ تصادف‌ فوت‌ کرد وریوز دچار افسردگی‌ شد. ریوز سپس‌ با (کری‌ آن‌) هنر پیشه‌ فیلم‌ (ماتریکس‌) نامزد شد. اما این‌ نامزدی‌ به‌ سرعت‌ پایان‌ یافت‌.

کوتاه‌ از زندگی‌ ریوز

ریوز با وجود درآمد بالایی‌ که‌ دارد، خانه‌ به‌ دوش‌ است‌ و درهتل‌ زندگی‌ می‌کند، او می‌گوید: نمی‌خواهم‌ در قید و بند خانه‌ خود باشم‌ و دوست‌ دارم‌ هر چند روز یکبار در هتلی‌ اقامت‌ داشته‌ باشم‌. او مدتی‌ در (بورلی‌ هیلز) لس‌آنجلس‌ و مدتی‌ نیز در حومه‌ لس‌آنجلس‌ زندگی‌ کرده‌ است‌. البته‌ یک‌ آپارتمان‌ بسیار بزرگ‌ و شیک‌ و مجلل‌ در نیویورک‌ دارد ولی‌ در آنجا زندگی‌ نمی‌کند.

ریوز مدتی‌ رو به‌ دین‌ بودا آورد و در این‌ دین‌ به‌ تحقیق‌ وتفحص‌ پرداخت‌. ریوز علاقه‌ زیادی‌ به‌ بازی‌ شطرنج‌، موتور سواری‌، اسکی‌ روی‌ یخ‌ و تنیس‌ روی‌ میز دارد...

ریوز چپ‌ دست‌ است‌، اما با دست‌ راستش‌ گیتار می‌نوازد. در مورد او می‌گویند: حساب‌ بانکی‌اش‌ 50 میلیون‌ دلار است‌. او درباره‌ پول‌ و درآمدش‌ می‌گوید، من‌ اهمیتی‌ به‌ مادیات‌ نمی‌دهم‌، درواقع‌ پول‌ خود را برای‌ آیندگان‌ خود گذاشته‌ام‌ در حالی‌ که‌ خودم‌ در آن‌ زمان‌ نخواهم‌ بود.

 

فیلمهای‌ ریوز

ریوز به‌ همراه‌ ساندرا بولاک‌ درفیلم‌ (دوجادوگر) ایفای‌ نقش‌ کرد.

- فیلمهای‌ نوامبر شیرین‌ و قدم‌ زنی‌ بر روی‌ ابرها از جمله‌ فیلمهای‌ پرفروش‌ ریوز محسوب‌ می‌شوند.

- فیلم‌ نگهبان‌ شب‌ و حامی‌ شیطان‌، همچنین‌ کنستانتین‌ نیز از بهترین‌ فیلمهای‌ او می‌باشد.

- قرار بود در فیلم‌ ماتریکس‌، ویل‌ اسمیت‌ نقش‌ آفرینی‌ کند، اما ریوز جای‌ او را گرفت‌.

ویل‌ اسمیت‌ در این‌ باره‌ می‌گوید: این‌ نقشی‌ است‌ که‌ کیانوریوز در ایفای‌ آن‌ کاملا موفق‌ بود... زمانیکه‌ فیلم‌ را دیدم‌ و بازی‌ او را نگاه‌ کردم‌، متوجه‌ شدم‌، اگر من‌ جای‌ او بودم‌ شاید نمی‌توانستم‌ به‌ خوبی‌او بازی‌ کنم‌... اما کیانوریوز از عهده‌اش‌ به‌ خوبی‌برآمد و فیلم‌ را به‌ اوج‌ رساند.

ali esmailpoor بازدید : 100 سه شنبه 24 اردیبهشت 1392 نظرات (1)

 

بیوگرافی Jennifer Lawrence ( جنیفر لارنس )

جنیفر لارنس : 1Jennifer Lawrence
تاریخ تولد : 15 آگوست 1990 در کنتاکی، ایالات متحده

معرفی کوتاه جنیفر لارنس :

جنیفر لارنس با نام کامل " جنیفر شریدر لارنس " در شهر لوئیزویل از توابع ایالت کنتاکی چشم بر جهان گشود. وی در سن 14 سالگی به شهر بزرگ نیویورک مسافرت کرد تا بتواند آینده اش را در این شهر رقم بزند. در ابتدا او به مانند بسیاری از دختران نوجوان آمریکایی ، حرفه مدلینگ را پیش گرفت اما پس از مدتی متوجه شد که نمی تواند در این شغل موفق باشید چراکه آرزوی او بازیگری بود.

جنیفر پس از ترک حرفه مدلینگ، مصرانه به دنبال جلب نظر مساعد نمایندگان استعداد یابی بود و برای تست بازیگری به استودیوهای مختلفی مراجعه کرد که در اکثر موارد درتست بازیگری رد می شد! اما بالاخره به نحوی عجیب موفق به جلب نظر یک نماینده استعداد یابی شد.

جنیفر در این تست متنی را از روی کاغذ روخوانی کرد که به گفته نماینده استعداد یابی " بهترین روخوانی بود که در تمام مدت کاری اش دیده بود!" پس از این، جنیفر به پروژه های مختلف تلویزیونی معرفی شد و سرانجام برای حضور مستمر در هالیوود به شهر لس آنجلس نقل مکان کرد.

در لس آنجلس، جینفر ابتدا کارش را با نقشهای کوتاه در پروژه های تلویزیونی آغاز کرد اما خیلی طول نکشید که با نقش ری دالی در فیلم تحسین شده « استخوان های زمستان » به شهرت جهانی برسد. « استخوان های زمستان » یکی از موفق ترین فیلمهای سال 2010 بود که جدای از جوایز گوناگونی که از جشنواره های مختلف بدست آورد، برای جنیفر لارنس نیز بسیار حائز اهمیت بود چراکه توانست کاندیداتوری اسکار بهترین بازیگری نقش اول زن را به ارمغان بیاورد.

جنیفر لارنس پس از « استخوان های زمستان » ، در پروژه های مهمتری ایفای نقش کرده که از جمله آنها می توان به « مردان ایکس : درجه یک » اشاره کرد و بزودی هم فیلم « عطش مبارزه » از وی به نمایش در خواهد آمد که این یکی می تواند جنیفر لارنس را تبدیل به یک ستاره دست نیافتنی کند.

نکاتی که احتمالاً درباره جنیفر لارنس نمی دانید :

چپ دست هست.
وی توسط یک عکاس در نیویورک کشف و به یک نماینده استعداد یابی معرفی شده بود
یکی از طرفداران پرو پا قرص جف بریجز است
رابطه ای را با نیکلاس هولت آغاز کرده، این دو در جریان فیلمبرداری فیلم « مردان ایکس : درجه یک » با یکدیگر آشنا شدند.
برای بازی در فیلم « استخوان های زمستان » مجبور شد تا چوب بری را فرا بگیرد
گیتار را به خوبی می نوازد
یکی از خوش اقبالان دنیای بازیگری می باشد چراکه تنها به فاصله 2 سال از فارغ التحصیلی اش از دبیرستان موفق شد تا بازیگری را آغاز کند.
در جایی گفته بود که خیلی هیجان زده می شود که مردم او را دختر جذابی می خوانند اما علاقه ای ندارد که به او لقب های زشت بدهند!
در 2 فیلم موفق جشنواره ساندنس حضور پیدا کرده و یکجورایی شهرت اش را مدیون این جشنواره است؛ اولی « استخوان های زمستان » و دیگری هم « شبیه دیوانه » بود.
گفته که مریل استریپ ، کیت بلانشت و لورا لینی الهام بخش او در بازیگری بوده اند.
پدرش یک شرکت بتن سازی به نام " لارنس و شرکا » را اداره می کند.
یکبار جمله ای عجیب گفته بود که چندان به مزاق بازیگران خوش نیامد، او گفته بود : «من کارهایی که عاشقش هستم رو انجام می دم و بعدش هم ماه ها استراحت می کنم چراکه کلی پول گیرم میاد که برای یک دختر 21 ساله زیادی هم هست، من نمی دانم چرا بازیگران همیشه از حقوقشان ناراضی هستند!»
دومین بازیگر جوان زن تاریخ سینماست که موفق به کاندیداتوری در رشته بهترین بازیگر نقش اول زن شده است. اولی کیشا کستل – هیوز بود که در سال 2002 برای فیلم Whale Rider کاندید شده بود
جنیفر لارنس از جمله بازیگرانی هست که هیچ دوره بازیگری را نگذرانده است.3

مهمترین فیلمهای جینفر لارنس :

The Beaver
X-Men: First Class
Winter's Bone
Like Crazy
The Hunger Games
Devil You Know

 

ali esmailpoor بازدید : 114 یکشنبه 22 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 

 

هیث ‌کلیف اندرو لجر (به انگلیسی: Heathcliff Andrew Ledger) ‏ (۴ آوریل، ۱۹۷۹ – ۲۲ ژانویه ۲۰۰۸) بازیگر استرالیایی کاندید اسکار بود. او پس از بازی در نقش‌های تلویزیونی در دههٔ ۹۰، شروع به کار در هالیوود کرد و فیلم‌های او هم از لحاظ تجاری و هم از دید منتقدین با موفقیت رو به رو بودند.

 

گذشته :

او در شهر پرث در غرب استرالیا به دنیا آمد. مادر او «سلی لجر بل (رمشاو)» معلم زبان فرانسه و پدرش «کیم لجر» رانندهٔ اتومبیل‌های مسابقه‌ای و مهندس معدن بود.مادر او منسوب به کلن کمپبل است و پدرش نیز از خانواده‌ای می‌آید که در شهر پرث برای کارخانهٔ مهندسی‌شان معروف‌اند نام هیت و خواهرش کیت، از روی نام شخصیت‌های اصلی کتاب بلندی‌های بادگیر -هیت‌کلیف و کاترین- اثر امیلی برونته برداشته شده‌است. هیت اولین تجربه‌های بازیگری‌اش را در ۱۰ سالگی در مدرسهٔ گیلدفورد در نقش پیتر پن تجربه کرد.

 

 

زندگی حرفه‌ای :

ابتدای کار

لجر در شانزده سالگی، امتحانات دیپلم دبیرستان را گذراند و از مدرسه بیرون آمد تا به دنبال بازیگری برود و به همراه دوستش تره‌ور دی‌کارلو، تا سیدنی با اتوموبیل رفتند. او حدود یک‌سال بعد به شهر خودش پرث برگشت تا در یک مجموعهٔ تلویزیونی به نام شیرین (۱۹۹۶) نقش یک دوچرخه‌سوار هم‌جنس‌گرا را بازی کند.

او در سال ۱۹۹۶، پیش از اولین فیلم‌بلند استرالیایی‌اش به نام سنگ‌سیاه، در یکی از محصولات کمپانی فاکس به نام غرش بازی کرد. در ۱۹۹۹، لجر بازیگر نقش اول فیلم کمدی-تین‌ایجری ۱۰ چیز تو که من ازشون بدم میاد شد و همچنین نقش اول فیلم استرالیایی تحسین‌شدهٔ دو دست بود.

سال ۲۰۰۵، لجر در یک نسخهٔ داستانی از شخصیت جووانی کازانوا در مقابل سیه‌نا میلر بازی کرد. این فیلم یک کمدی رومانتیک بود که با برخوردهای متناقضی از جانب منتقدان رو به رو شد. در ۲۰۰۶ او از سوی آکادمی هنرهای تصویری اسکار برای عضویت دعوت شد و در ۲۰۰۷ نیز یکی از شش بازیگری بود که در فیلمی که با نام «من آن‌جا نیستم» از زندگی باب دیلن ساخته شد، نقش دیلن را ایفا کرد.

در سال ۲۰۰۷، لجر نقش هیولای معروف داستان‌های کمیک، «جوکر» در فیلم شوالیهٔ سیاه (دنباله‌ای بر فیلم بت‌من شروع می‌کند) را بازی کرد. در این فیلم او در مقابل کریستین بل، هم‌بازی‌اش در فیلم من آن‌جا نیستم نقش‌آفرینی کرده‌است.

او قرار بود در فیلم تصورات دکتر پارناسوس در نقش تونی در مقابل تام ویتس و کریستوفر پلامر بازی کند. این فیلم در زمان مرگ لجر در مرحلهٔ پیش‌تولید بود.همچنین هیت به همراهی الن اسکات، نویسنده و تهیه‌کنندهٔ سوئدی، در حال کار بر روی اقتباسی از روی پیش‌مرگ ملکه اثر والتر تویس بود. این فیلم قرار بود اولین اثر سینمایی هیت در مقام کارگردان باشد.

 

 

کارگردانی

هیت لجر قصد داشت قدم‌هایی در زمینهٔ کارگردانی بردارد که حاصل اولین تلاش‌های او در این زمینه، ساخت چند موزیک‌ویدیو به اضافهٔ یک فیلم کوتاه بود. او در سال ۲۰۰۶، ویدیویی برای بن هارپر، و دو ویدیو برای ان‌فا رپر استرالیایی ساخت. در جشنوارهٔ فیلم ونیز ۲۰۰۷، او از تمایلش برای ساخت فیلمی از زندگی نیک دریک، آوازه‌خوان انگلیسی که در سال ۱۹۷۴ در سن ۲۶ سالگی به شکل غم‌انگیزی درگذشت، سخن گفت. لجر بعداً به عنوان اولین قدم برای شروع کار بر روی این پروژه، فیلم کوتاهی به شکل موزیک‌ویدیو با حضور خودش بر روی یکی از آهنگ‌های نیک به اسم سگ چشم سیاه ساخت. فیلم لجر بعداً در یک مجموعه‌ فیلم به نام خانهٔ آن‌ها: بازتاب‌ها در مورد نیک دریک که به یاد نیک دریک تهیه شده بود قرار گرفت.

 

 

زندگی خصوصی

از آگوست ۲۰۰۲ تا آوریل ۲۰۰۴، هیت با نائومی واتس رابطه داشت که با او سر صحنهٔ فیلم ند کلی آشنا شده بود. پیش از آن هم هیت با لیزا زین و هتر گراهام رابطه داشت.لجر نامزد میشل ویلیامز، هم‌بازی‌اش در فیلم کوهستان بروکبک، بود.دختر آن‌ها به نام ماتیلدا رز در روز ۲۸ اکتبر ۲۰۰۵ به دنیا آمد و جیک گیلنهال و بیزی فیلیپس، پدرخوانده و مادرخواندهٔ ماتیلدا شدند.

در آگوست ۲۰۰۷، هفته‌نامهٔ آس ویکلی مدعی شد که هیت و میشل به علت وضعیت کاری پرمشغله‌شان از یکدیگر جدا شده‌اند. در آن زمان نه میشل و نه هیت این ادعا را تایید نکردند. در سپتامبر همان سال، پدر میشل در مصاحبه‌ای با سیدنی تلگراف تایید کرد که آن دو از هم جدا شده‌اند.

 

مرگ

                                          در روز ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۰۸، پیکر هیت در آپارتمانش در طبقهٔ چهارم ساختمانی در خیابان ۴۲۱ بروم در محلهٔ سوهوی نیویورک پیدا شد.بنابر گزارش پلیس، ترسا سولومون، خدمتکار خانه حدود ساعت ۱۲:۳۰ ظهر به آپارتمان هیت می‌رود و وقتی حدود ساعت یک برای تعویض لامپ حمام به اتاق هیت وارد می‌شود، او را در حالی پیدا می‌کند که روی تخت رو به صورت دراز کشیده و پارچه‌ای سفید تا روی شانه‌اش بالا کشیده شده بوده و خروپف می‌کرده.حدود یک‌ساعت و نیم بعد ماساژور هیت به آپارتمان او می‌آید. تا ساعت ۳ هیت از اتاق بیرون نمی‌آید، و به همین علت ماساژور به موبایل هیت زنگ می‌زند و جوابی نمی‌گیرد. او سپس وارد اتاق هیت می‌شود و شروع به آماده کردن میز ماساژ و بعد هم سعی در بیدار کردن هیت می‌کند.بعد از آن با موبایل مری-کیت آلسن تماس می‌گیرد که شماره‌اش در دفتر تلفن موبایل هیت بوده‌است. مری-کیت می‌گوید که یکی از افراد محافظش را به آپارتمان خواهد فرستاد.بعد از این‌که ماساژور دوباره سعی در بیدار کردن هیت می‌کند، به اورژانس زنگ می‌زند.ماموران اورژانس اقدامات اولیه را انجام می‌دهند، ولی در ساعت ۳:۳۶ بعدازظهر، اعلام می‌کنند که هیت درگذشته‌است.

پلیس گفته‌است که با وجود قرص‌هایی که در اتاق هیت پیدا کرده‌اند ولی هیچ نشانهٔ مشخصی که حاکی از خودکشی هیت باشد یافت نشده.

دو هفته پس از درگذشت لجر، مرگ او تصادفی، و بر اثر مسمومیت شدید در نتیجه‌ی مصرف هم‌زمان چندین نوع قرص ضداضطراب و مسکن و خواب‌آور اعلام شد. در گزارش مرکز پزشکی نیویورک آمده‌است که در خون لجر، مقادیری از مسکن‌های اکسیکودون (که در اکسیکونتین یافت می‌شود)، هیدروکودون (که در ویسودین یافت می‌شود) و ضداضطراب‌های دیازپام، تمازپام الپرزولام (که در والیوم و زاناکس و رستوریل وجود دارند) و دوکسیلامین پیدا شده‌است.»

 

 

جوایز :

 

اسکار 

۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)

 

جایزه انستیتو فیلم استرالیا

۱۹۹۹ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، دو دست (نامزد)

۲۰۰۳ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، ند کلی (نامزد)

۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کندی (نامزد)

 

بفتا 

۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)

 

جوایز گلدن گلاب

۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد – درام، کوهستان بروکبک (نامزد)

 

Independent Spirit Awards

۲۰۰۸ – جایزهٔ ویژهٔ رابرت آلتمن، من آن‌جا نیستم. (برنده).

۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)

 

جوایز سینمایی ام تی وی

۲۰۰۶ – بهترین بوسهٔ سال، کوهستان بروکبک (برنده)

۲۰۰۲ – بهترین بوسهٔ سال، قصهٔ یک شوالیه (نامزد)

۲۰۰۲ – بهترین صحنهٔ موزیکال، قصهٔ یک شوالیه (نامزد)

۲۰۰۰ – بهترین صحنهٔ موزیکال، ۱۰ چیز تو که من ازشون بدم میاد (نامزد)

 

جایزه صنف بازیگران سینما

۲۰۰۶ – بهترین گروه بازیگران، کوهستان بروکبک (نامزد)

۲۰۰۶ – بهترین بازیگر نقش اول مرد، کوهستان بروکبک (نامزد)

 

ali esmailpoor بازدید : 266 شنبه 21 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

 دانلود فیلم Life of Pi 2012

فیلم زندگی پای Life of Pi یک اثر معجزه آسا از داستان‎سرایی و نقطه تحولی در نگاه آنگ لی است. زندگی پای الهام گرفته از یکی از پرتیراژترین کتاب‎های جهان که خواننده‎های کثیری از آن پیش‎فرض‎هایی دارند که قابل تبدیل به مدیوم سینما نیست؛ البته فیلم یک موفقیت کامل در زمینه اقتباس و همچنین دستاورد ذهنی در زمینه خلق تصاویر است که می‎توانست نام کوتاه‎تر "زندگی" را نیز داشته باشد.

 

 فیلم 227 روز از زندگی ‌یک قهرمان نوجوان (با بازی سورژ شارما) را به تصویر می‎کشد که درون قایق نجاتی به همراه ببر بنگالش برای عبور از اقیانوس آرام در سفر به سر می‎برد. آن ها خود را در همان قایق پس از دیباچه‎ای سرگرم کننده و سراسر رنگارنگ پیدا می‎کنند که سبب شده است زندگی پای به یک فیلم هیجان‌انگیزِ خانوادگی بدل گردد. پس از بسطی اجمالی جدال پسر و ببر به نمونه‌ای درخور از بقا، پذیرش و سازگاری گسترش یافته است. من تصور می‎کنم که حتی یان مارتال رمان‎نویس فرانسوی- کانادایی زندگی پای ناملایمات هالیوودی را پس از دیدن این اثر به صورت تصاویری ایده‎آل و شعرگونه مشاهده کند.

 

فیلم در باغ‎وحش خانوادگی کوچکی در پاندیشری هند، محلی که در آن‎جا کریستن پیسساین بزرگ شده است. پیسساین برگرفته از فرانسه به انگلیسی لغت استخر شنا است، اما در هند به دلیل این‎که انگلیسی زبان رایج‎تری از فرانسه است، دوستانش او را با اسم مستعار "Pee" صدا می‎کنند. پای مصمم به خاتمه دادن به این موضوعیت اسمش می‎شود. او اسم مستعار "Pi" را به نشانه‎ی توانایی خارق‌العاده‌اش در ریاضی و عدد 3.14 انتخاب می‎کند که پایانش نامعلوم است. اگر Pi عددی نامحدود به شمار می‎رود، پس نام مناسبی برای پسری است که به نظر کمال طلب می‎آید.

 

پس از تعطیلی باغ وحش پدرِ پی، همراه با خانواده و تعدادی از حیوانات با ازرش‎اش در کشتی‌ای عازم کانادا می‌شود. در جوٍّ طوفانی به علت یک سری از بالا و پایین رفتن‎های کشتی؛ گورخر، اورانگوتان، کفتار و ببر بیرون می‎افتند. ببر همراه با پسر داخل قایق نجاتی به سمت دریا منحرف می‎شوند.

 

خانواده‌ پی، دیگر هیچوقت دیده نشدند و آخرین تصویری که از کِشتی مشاهده می‌کنیم کورسویی از چراغ آن در دریاست. یک صحنه‌ی به یادماندنی که مرا به یاد غرق شدن قطار در فیلم خانه‌داری ساخته بیل فورسیث در سال 1987 انداخت. 

 

این یک موقعیت خطرناک برای سوراج شارما بازیگر نقش "پسر" است، چراکه فیلم قصد ندارد احساسات واقعی ببر (با نام خیالی ریچارد پارکر) و افتادن در دام سانتی‌مانتالیزم را ندارد. یک صحنه بسیار مهم در ابتدای فیلم در باغ وحش وجود دارد که حیوانات باغ‌وحش وحشی و هم با موجودیت واقعی نشان داده می‌شوند و این به مخاطبان کودک هشدار می‌دهد که اشتباه نکنید و این ببر را با دیگر حیوانات دیزنی اشتباه نگیرید.

 

تمرکز اصلی فیلم بر سفر دریایی است که در طی آن نشان می دهد انسان می‌تواند با نبوغ تفکر کند و ببر -به مثابه یک حیوان- می تواند آن را یاد بگیرد. من قصد شرح اتفاقات این سفر پر کش‌مکش را ندارم و دوست ندارم سورپرایزهای ممکن را برای شما از بین ببرم.

 

 استفاده از تصاویر سه بعدی در زندگی پای را بسیار دوست داشتم و من را به وجد آورد. من هرگز فیلمی را مشاهده نکردم که در این مدیوم اینقدر موفقیت آمیز عمل کند -حتی اواتار- گرچه همچنان نیز با شک و تردید به این پدیده نگاه می‌کنم و باید در مورد خلاقیت آنگ لی بگویم که هرگز از این تکنیک برای صحنه‌های احساسی و بزک کردن استفاده نمی‌کند و در عوض برای عمق اثر گذاری صحنه‌ها در مکان‌ها و وقایع از آن وام گرفته است.

 

اجازه بدهید سعی بر تشریح یک نمای نقطه نظر را داشته باشم. دوربین در دریا، نمایی از بالا رو به قایق نجات می‌گیرد. سطح دریا مانند پرده‌ای مسحورکننده  است که قایق در آن شناور است. به طور جزء قابل توصیف نیست ... و این‌ها تماما آنجا وجود دارد و باید مشاهده شود. این یک نما از قایقی شناور در اقیانوس نیست؛ بلکه این نمایی از اقیانوس، قایق و آسمان به مثابه مکانی با شکوه است.

 

هنوز قصد توضیح صحنه‌های فیلم و برهم زدن شوق مخاطب را ندارم، پی و ببر در مدت سفر کنار یکدیگر در یک مکان اشتراکی به سر می‌برند. گرچه این جایگاه به صورت اختصاصی برایشان ساخته نشده است؛ اما پی با توانایی که از خود در بسط این فضا نشان می‌دهد، احترام ببر را از آن خود می‌کند. ببر به خو گرفتن و نقشش در نزدیکی به پی تن می‌دهد و انسان نیاز به بازنگری در پنداشتش به حیوان باید داشته باشد.

 

با این‌که بیشتر ضبط تصاویر از ببر با تکنیک CGI هستند من در برخی تصاویر چهار ببر واقعی را که در یک نما دیده شده‌اند را به یاد دارم. سوراج شارما بازیگر جوان در ایفای نقشی قابل توجه نمای بسیار نزدیکی در سکانسی دارد که رنگ پوستش تیره و وزنش کم‌ می‌شود و خرد در چشمانش موج می‌زند.

 

نویسنده -دبلیو جی سبولد- یکبار نوشت "انسان و حیوان درک متقابلی نسبت به یکدیگر دارند". و این اتفاقی است که در فیلم رخ می‌دهد. ببر به  آگاهی می‌رسد که پسر را مانند قربانی و طعمه نگاه نکند بلکه با او مانند راهنما رفتار می‌نماید.

 

 

فیلم در لایه‌های ضمنی خود ترکیبی از سنت‌های دینی گوناگون را در شگفتی زندگی تصویر کرده است. حضور این دو پستاندار و در زیر آنها ماهی و بالای سرشان پرندگان، همه در یکجا جالب توجه است. هنگامی که آنها به یک جزیره شناور می‌رسند بی‌شمار میرکت (نوعی میمون پوزه دراز)  می آیند و  آنگ لی یک صحنه‌ی باور نکردنی را خلق کرده است.

 

این جزیره یک سؤال دیگر را اضافه می‌کند: آیا واقعی است؟ ایا این داستان واقعی به پایان رسیده است؟ من پاسخ این سوال را نمی‌پذیرم. زندگی پای واقعی است -ثانیه به ثانیه و دقیقه به دقیقه آن- و آن‌چه در نهایت برای هر مخاطبی باقی می‌ماند تصمیم‌گیری نهایی است. من تصمیم گرفتم این فیلم را یکی از بهترین فیلم‌های سال بدانم.

 

 ترجمه شده از شیکاگو سان تایمز (ایبرت به این فیلم 4 ستاره داده است) 

                                              برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید

ali esmailpoor بازدید : 211 جمعه 20 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

دانلود فیلم Argo 2012

آرگو  نام فیلمی سینمایی محصول کشور آمریکا به سال ۲۰۱۲ میلادی و ساختهٔ بن افلک است. داستان این فیلم برداشت آزادی از وقایع بحران گروگان‌گیری در سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران است، که در آن ۶ دیپلمات آمریکایی توانستند از منزل سفیر کانادا در تهران به خارج از ایران بگریزند.در این فیلم بازیگرانی چون بن افلک، آلن آرکین، برایان کرانستون و امید ابطحی به نقش‌آفرینی می‌پردازند. تهیه‌کنندگان این فیلم بن افلک، جرج کلونی و گرانت هسلوف هستند.

 

آرگو نامزد هفت جایزهٔ مختلف در جوایز اسکار ۸۵ام بود  و در نهایت سه اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلمنامهٔ اقتباسی و بهترین تدوین را کسب کرد. این نخستین‌بار از سال ۱۹۸۹ و برنده‌شدن رانندگی برای خانم دیزی بود که فیلمی بدون نامزدی برای عنوان بهترین کارگردانی، برندهٔ اسکار بهترین فیلم می‌شد. آرگو نامزد پنج جایزه گلدن گلوب شد که دو جایزه (بهترین فیلم درام و بهترین کارگردانی) را از آن خود کرد؛ آرگو همچنین برنده جایزه بهترین فیلم از طرف انجمن تهیه کنندگان امریکا شد. آرگو همچنین با ۹۳% امتیاز بالایی را با رای کاربران سایت راتن تومیتوس بدست اورد  آرگو همچنین جایزه‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و تدوین را از مراسم بفتا به‌دست آورد.

 

خلاصه فیلم

 

در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ و در گیر و دار انقلاب ایران گروهی موسوم به دانشجویان پیرو خط امام به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و آن را به تصرف خود درآوردند و کارمندان آمریکایی سفارت را هم به گروگان گرفتند. از میان کارکنان به گروگان گرفته شده، تعداد ۶ نفر موفق می‌شوند از در پشت سفارت به خانه کن تیلور سفیر کانادا در ایران بگریزند.بعد از گریختن این آمریکایی‌ها جلسه ویژه‌ای در سازمان اطلاعات آمریکا برای فرار آنها صورت می‌گیرد طی این جلسه نظرات مختلفی مطرح می‌شود و در ابتدا طبق نتیجه‌ای که ماموران سیا می‌گیرند قرار بر این می‌شود که آمریکایی‌ها به وسیله دوچرخه از تهران تا مرز ترکیه درون کوه‌ها دوچرخه سواری کنند چرا که احتمال شناسایی آنها به وسیله رفت‌وآمد با ماشین بسیار بالا می‌رفته است.این نظر بعداً توسط تونی مندز که یکی از ماموران کارکشته سیا برای فرار اشخاص است رد می‌شود در ادامه ماموران سیا سناریویی برای فرار آنها به عنوان معلم‌های خارجی یا مشاوران کشاورزی مطرح می‌کنند که اولی به دلیل قطع رابطه ایران با آمریکا و دومی به دلیل برف سنگین و عدم امکان کشاورزی مناسب رد می‌شود.ادامه جلسه اول با شکست روبرو می‌شود و ماموران به راه‌حل مناسب و عملی دست پیدا نمی‌کنند.چند روز بعد در حالی که مندز در حال صحبت با پسر خود و مشاهده فیلم سیاره میمون‌ها (نسخه ۱۹۶۸) بود ناگهان متوجه می‌شود که می‌تواند به عنوان گروهی هنرمند وارد ایران شوند که در حال ساخت فیلمی علمی تخیلی هستند و می‌خواهند فیلمی با سبک و سیاق جنگ ستاره‌ها اما در ایران بسازند.. بر اساس نقشه مندز، او و ۶ نفر آمریکایی هویت یک گروه فیلمسازی را به خود می‌گیرند که برای یافتن مکان‌های فیلمبرداری فیلمی علمی-تخیلی به نام «آرگو» به خاورمیانه سفر کرده‌اند. برای واقعی جلوه دادن این نقشه مندز از عوامل حرفه‌ای در هالیوود بهره گرفت، جان چمبرز، چهره‌پرداز آمریکایی یکی از این افراد بود. به موازات عملیات مندز، تبلیغات این فیلم ساختگی در روزنامه‌ها و مجلات هالیوود به عنوان تولیدی از استودیو ۶ آغاز شد و حتی برای واقعی‌تر جلوه دادن این داستان ساختگی، یکی از این روزنامه‌ها را به‌دست یکی از دیپلمات‌ها دادند که در هنگام خروج همراه خود داشته باشد.مندز در طول دو روز آمریکایی ها را برای بازپرسی‌های شدید آماده می‌کند و در حالی که تقریباً همه چیز مهیاست یک تلفن از سیا به او زده می‌شود که عملیات بایستی متوقف گردد. مندز به اوج آشفتگی می‌رسد چرا که وجدان کاری او اجازه نمی‌دهد که جان این ۶ آمریکایی را که به چند نفر از آنها قول صد در صد برای خروج از کشور داده بود به خطر بیندازد.در ابتدا مندز حرف رئیس خود را با اکراه قبول می‌کند و برای رهایی از افکار مختلف رو به نوشیدن مشروبات الکلی و سیگار کشیدن می‌آورد. صبح، آمریکایی ها که در خانه سفیر منتظر مندز هستند تا حدودی متوجه تاخیر او می‌شوند مندز که تمام شب در حال فکر کردن و سیگار کشیدن و مشروب خوردن بود به این نتیجه می‌رسد که نمی‌تواند حرف‌های سیا را قبول کند به همین خاطر در یک تماس سریع با سیا می‌گوید که عملیات را انجام می‌دهد و تلفن را قطع می‌کند. درآن طرف خط رئیس او بسیار عصبانی می‌شود و تلفن را می‌شکند. آمریکایی‌ها وارد فرودگاه می‌شوند و با اولین بازپرس که مدارک ورود آنها به ایران را پیدا نمی‌کند مواجه می‌شوند. آمریکایی‌ها بدون اینکه توضیح خاصی بدهند نامه وزارت فرهنگ را که نشان می‌دهد مندز می‌خواهد از ایران دیدن کند به مامور فرودگاه می‌دهد. مامور فرودگاه بدون پیدا کردن مدارک، آنها را از بازپرسی اول رد می‌کند. در بازپرسی دوم جوانی با ریش‌های بلند به آنها متذکر می‌شود که شاه رفته و آن دوران دیگر گذشته. یکی از آمریکایی‌ها که نقش کارگردان را دارد برای ایرانی‌ها درباره فیلم صحبت می‌کند و با نشان دادن فیلمنامه مصور فیلم و نشان دادن هواپیما و در آوردن صداهای مختلف توجه ایرانی‌ها را از مساله پیش رو منحرف می‌کند.جوان ایرانی پر ریش از آنها می‌خواهد فقط به زبان فارسی حرف بزنند به همین خاطر همان آمریکایی که قرار بود دو روز فقط در ایران بوده باشد شروع به فارسی صحبت کردن می‌کند که با اقبال فراوان کسی متوجه این موضوع نمی‌شود.در انتها ۶ نفر آمریکایی با هویت جعلی و گذرنامه کانادایی، از مرز قانونی ایران در فرودگاه مهرآباد خارج می‌شوند و با پرواز سوئیس ایر به اروپا می‌گریزند.در پایان، این اتفاق باعث دوستی نزدیک‌تر آمریکا با کانادا می‌شود. صادق قطب زاده کانادا را تهدید می‌کند که تقاص این عمل را پس می‌دهد اما در عمل نمی‌تواند کار خاصی انجام دهد. آمریکاهایی خوشحال از یک پیروزی دیگر در صحنه بین الملی می‌خواهند به مندز بالاترین نشان جاسوس آمریکا را بدهند اما چون مندز جاسوس است و نباید هویتش فاش شود در یک جلسه غیر علنی این نشان به او داده و سپس پس گرفته می‌شود و حدود ۲۰ سال بعد این نشان دوباره به مندس اهدا می‌شود. پایان فیلم با جمله‌ای همراه است که می‌گوید اگر دولت‌های جهان با هم متحد شوند می‌توانند در مقابل هرگونه خطرات ناشناخته و غیر قابل حل ایستادگی کنند و این پیروزی سند بزرگی بر این مدعا است.

 

بازیگران

 

 

بن افلک بازیگر، تهیه کننده و کارگردان ارگو

بن افلک در نقش تونی مندز

برایان کرانستون در نقش جک اُ‌دانل

جان گودمن در نقش جان چمبرز

آلن آرکین در نقش لستر سیگل

کایل چندلر در نقش همیلتون جردن

ویکتور گاربر در نقش کن تیلور

تیت دُنوان در نقش باب آندرس

مایکل پارکز در نقش جک کربی

کلیا دووال در نقش کورا لیجک

تام لنک در نقش راد

کریستوفر استنلی در نقش تام آهرن

امید ابطحی در نقش رضا

تیلر شیلینگ در نقش کریستین مندز

 

 

در سال ۲۰۰۷ میلادی جاشوا بیرمن در مجله وایرد مطلبی با عنوان «چگونه سازمان سیا از یک داستان علمی تخیلی جعلی برای نجات آمریکایی‌ها از تهران استفاده کرد» منتشر کرد و در آن جزئیات نجات ۶ نفر دیپلمات آمریکایی در تهران را توضیح داد. پیش از آن تونی مندز هم خاطرات خود را در پایگاه اینترنتی سازمان سیا منتشر کرده بود. در سال ۲۰۰۷ بر اساس این دو مقاله جرج کلونی به همراه گرانت هسلوف و دیوید کلاوانز پروژه ساخت فیلم را آغاز کردند، در فوریه ۲۰۱۱ بن افلک به عنوان کارگردان به گروه تولید فیلم اضافه شد. انتخاب بازیگران ایرانی از طریق تبلیغات در روزنامه‌های فارسی‌زبان آمریکا انجام شد. بعد از انتخاب بازیگران فیلمبرداری فیلم در ماه اوت ۲۰۱۱ در لوس‌آنجلس کلید خورد. مابقی تصاویر فیلم نیز در شهرهای مک لین ویرجینیا، واشنگتن دی‌سی و استانبول فیلمبرداری شد.

 

آرگو اولین بار در سی و هفتمین جشنواره فیلم تورونتو به نمایش در آمد و نمایش گستردهٔ آن در سینماهای آمریکا از ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲ آغاز شد.

 

 

 

 

 

میشل اوباما، بانوی اول ایالات متحده، از کاخ سفید برنده جایزه بهترین فیلم اسکار (آرگو) را اعلام کرد.

فیلم آرگو بازتاب‌های گوناگونی در جامعه ایرانی داشته‌است. بعضی از تماشاگران ایرانی آرگو، فیلم را دارای نگاهی مثبت و پیامی برای صلح میان ایران و آمریکا می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند که سازندگان این فیلم سیاه نمایی کرده‌اند و تصویر درستی از ایران و ایرانی ارائه نداده‌اند.

 

راجر ایبرت به فیلم نمره کامل (چهار ستاره) داده و هنر به کار رفته در فیلم را نایاب توصیف کرد. گری سیک در مصاحبه با رادیو ان پی آر از اینکه در فیلم، با وجود موضوع حاد سیاسی، دست کم یک ایرانی با شخصیت مثبت معرفی شده اظهار خشنودی کرد.تاد مک‌کارتی منتقد هالیوود ریپورتر نوشت که فیلم آرگو یک فیلم دلهره‌آور سیاسی عالی است که جزئیات را هوشمندانه روایت می‌کند. منتقد یواس‌ای تودی نوشت که آرگو یک فیلم دلهره‌آور سیاسی واقعی و هیجان انگیز با طراحی عالی است. در عوض هنری بارنز نویسنده گاردین این طور نظر داد که حجم بار تبلیغی موجود در فیلمنامه، کل آن را غیرقابل‌اعتماد ساخته‌است. همچنین سارا شورد، یکی از سه آمریکایی که در سال ۲۰۰۹ در ایران بازداشت شده بود در انتقاد از این فیلم نوشت که آرگو حقیقت‌های ایران را محو می‌کند، و استدلال کرد که قهرمان واقعی این فیلم زن ایرانی است که در سفارت کانادا کار می‌کرده اما در فیلم به او بهای کافی داده نشده‌است. امید حبیبی‌نیا،منتقد فیلم و پژوهشگر ارتباطات سیاسی، هم انتقاد مشابهی را به فیلم وارد کرد و نوشت که «‪چهره‌ای که از اکثریت ایرانی‌ها در فیلم نشان داده شده نه تنها با واقعیت عینی بلکه با واقعیت زمانی آن نیز متفاوت است». از سوی دیگر، پس از نمایش اولیهٔ فیلم در جشنوارهٔ تورنتو، خبرگزاری‌هایی کانادایی نیز از کمرنگ نشان دادن نقش کانادا در داستان فیلم انتقاد کردند.

 

نقد منابع ایرانی از آرگو منفی بوده‌است. الف، تولید فیلم را به صهیونیست‌ها نسبت داد و خبرگزاری فارس با این استدلال که فیلم آرگو چند ساعت پس از تعطیل شدن سفارت کانادا در ایران، در جشنواره‌ای در تورنتو به نمایش درآمده نوشت که هدف این فیلم آن است که ایران را به عنوان دشمن معرفی کند. خبرگزاری نامه هم پیش‌بینی کرد که این فیلم نامزد جوایز اسکار خواهد شد.

 

حکومت ایران پس از اهدای جایزه اسکار بهترین فیلم به ارگو از هالیوود و تهیه کنندگان و کارگردان این فیلم به وکالت وکیل فرانسوی ایزابل کوتان پیر بدلیل انچه که ارائه ایران هراسی در این فیلم می نامد شکایت کرده است .

 

 

 

                                                                    برای دانلود فیلم اینجا کلیک کنید

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما بهترین فیلم سال 2012 کدام است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 11
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 560
  • بازدید کلی : 12,222